به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ قریب به دو دهه از مرگ هانس بلومنبرگ میگذرد که اندیشهاش مصداق بارز و درعینحال، نامتعارف فلسفهورزی به شیوه ادیبانه بود. هرچند مرگ بلومنبرگ، پایانی برای خلاقیت فکری وی بود، اما اشاعه افکار عمیقش را به همراه داشت. درست نظیر جغد مینروای هگل که با گرگ و میش هوا، پرواز خود را آغاز و شب را مأوا و زمان خود انتخاب میکند، آثار و اندیشههای او نیز تازه با غروب جسمش، مجالی برای بالندگی یافتند.
هانس بلومنبرگ همانند آدورنو و ویتگنشتاین جزو آن دسته فیلسوفانی بود که بهرغم آنکه در فضایی کاملاً کاتولیک پرورش یافته بودند، اما قانون نژادی نورنبرگ آنها را متهم به یهودی بودن یا دقیقتر بگوییم، نیمه یهودی بودن کرد. او که قلباً خود را یهودی نمیدانست، به سبب این اتهام واهی در دوران رژیم ناسیونالسوسیالیسم، چند سال آزگار از بهترین سالهای عمر خود را از دست داد، در سراسر عمرش بهشدت از این سالهای ازدسترفته احساس غبن میکرد و از اینرو، پس از اتمام جنگ وقت خود را تماما صرف نگارش و مطالعه کرد. از یک سو، حوادث فجیع جنگ دوم جهانی، فجایعی که بر بشریت رفته بود، خشونت و بیرحمی زندگی و به یک معنا، کیفیت «زیستـ زمان» بلومنبرگ و از سوی دیگر،دانش وسیع وی در باب اندیشه مغربزمین، همه و همه زندگیاش را دستخوش تحولی بنیادین ساخت، مناسباتش را با عالم و آدم بر هم زد و در نهایت از وی، فیلسوفی شکاک، نسبتاً بدبین و مغموم ساخت؛ دیوارهای ستبر «زیستـ زمان» و بهتبع آن تشویش درونی ناشی از کوتاهی این «زیستـ زمان»، سایه سنگینی بر زندگیاش افکند. از اینرو، برای گریختن از وزن زمان و تحمل فشار سهمگین زندگی، مدام در حال گریز و پناهآوردن به امور جدید بود: از آدمها به کتاب، از روشنایی روز به تاریکی شب، از هیاهوی رسانهها به انزوا، از بدیهیات و دانستههای پیشین سنتی به مسیرهای بعضا صعبالعبور جدید. همین عادات نامتعارف در زندگی وی بر سلوک فکریاش تاثیر نهاد و او را به یکی از برجستهترین، غامضترین و در عین حال، دیرآشناترین متفکران آلمانی نیمه دوم سده بیستم بدل ساخت.
به گفته مترجمان کتاب «درآمدی بر اندیشهی هانس بلومنبرگ»، بهرغم کوشش آلمانیها و انگلیسیزبانان برای معرفی اندیشههای بلومنبرگ، متاسفانه این اندیشمند چندان مورد عنایت دوستداران فلسفه در ایران قرار نگرفته است. چنانکه تاکنون هیچ اثری از او یا در باب او به فارسی انتشار نیافته و تنها اشارات گذرا به کتاب مشروعیت عصر جدید و مباحث او در باب سنت و مدرنیته شده است و سایر آثار و آرای وی در حاشیه ماندهاند؛ این در حالی است که جای خالی ژرفنگریهای او در فضای فکری ایران عمیقاً محسوس است. ازاینرو، برای جبران این نقیصه و با هدف نشان دادن چهرهای دیگر از بلومنبرگ و دعوت خوانندگان به شناختن سایر ابعاد این متفکر ژرفاندیش معاصر آلمانی کتاب حاضر به فارسی برگردانده شد که در حال حاضر بهترین کتاب راهنما در این زمینه بوده است.
فرانتس یوزف وتس، مؤلف کتاب «درآمدی بر اندیشهی هانس بلومنبرگ» بهرغم اندیشه دشوار فهم بلومنبرگ، سختنویسی، مغلقگویی، ذکر نقلقولهای پیاپی، تداعیهای آزاد ذهن سیال بلومنبرگ و بهتبع آن، هجوم بیامان افکار مختلف در نوشتههایش، تمام سعی خود را کرده تا از هزارتوی نوشتههای وی، بنمایههای اساسی آثارش را به نحوی نظاممند ارائه کند و خواننده را گام به گام به اندیشههای بنیادین بلومنبرگ رهنمون سازد. البته این بدان معنا نیست که فهم و ترجمه این کتاب مختصر و پرمحتوا ـ که در مجموعه «آشنایی با...» انتشارات یونیوس به چاپ رسیده است ـ کار سادهای است؛ بلکه با دشواریهایی نیز همراه بوده است، زیرا مملو از نقلقولهایی از بلومنبرگ است که گاهی بدون مراجعه به اصل آنها، فهم فحوای کلام وی ممکن نبود.
به هر حال، نویسنده کتاب حاضر کوشیده است تا نمایی کلی از مهمترین جنبههای فکری هانس بلومنبرگ (۱۹۹۶ ـ ۱۹۲۰)، فیلسوف ژرفاندیش و دشوارنویس آلمانی به دست دهد. وی در این کتاب با بیانی روشن و قابل فهم و گاه نقادانه توانسته بهخوبی خواننده را در فهم اندیشههای ژرف و بدیع بلومنبرگ شریک سازد و او را به پیمودن ادامه این مسیر، یعنی به خواندن آثار اصلی بلومنبرگ ترغیب کند.
تلاش بیوقفه انسان عاجز متناهی برای اثبات خویش در برابر مطلق العنانی واقعیت قاهری که نسبت به علایق، آرزوها و نیازهای وی بیاعتناست و پرسش از معنای وجود در دل این جهان بیمعنا، از بنمایههای فکری بلومنبرگ به شمار میروند.
کتاب «درآمدی بر اندیشهی هانس بلومنبرگ» نوشته فرانتس یوزف وتس به ترجمه فریده فرنودفر و امیر نصری با شمارگان هزار نسخه در ۲۴۵ صفحه به بهای ۱۵ هزار تومان از سوی نشر چشمه منتشر شده است. این اثر دومین کتاب از گروه کتابهای فلسفه نشر چشمه با عنوان «مجموعه تردید» است.
نظر شما